آداب و رسوم تشریفات در ایران باستان

طي مقالهاي در خصوص واژه تشريفات و لزوم تشريفات در مراسم و مجالس با نگاهي بر تاريخ ايران باستان صحبت شد و در اين مقاله نيز در خصوص آداب رفتاري و البسه و هنر سخن گفتن در تشريفات ايران باستان سخن گفته مي شود.

دانستن اين آداب و تشريفات مجالس ولو مربوط به نياکانمان هم که باشد خالي از لطف نيست:

تشريفات مجالس در ايران باستان آداب لباس پوشيدن، سخن گفتن

آداب رفتاري، ترتيبات البسه و هنر سخن گفتن در ايران باستان:

وقتي يک مقام برجسته و والامقام از جايي دور مي رسيد، چند منزل جلوتر از مقصد به پيشباز مهمان مي رفتند و از او استقبال مي کردند.
زماني که دو سوار بهم مي رسيدند، سواري از طبقه پايين تر اجتماع بود و در صورت هم طبقه بودن، سوار جوانتر مي بايست زودتر از اسب پياده مي شد.
پس از پياده شدن از اسب، و قبل از مصاحفه، زمين را مي بوسيدند و سپس به اعزاز يکديگر مي پرداختند، و از حال و احوال هم و بستگان ديگري و نيز سختي سفر مي پرسيدند.
هنگام ورود يا عزيمت پدر يا پسر، پسر دست و پاي پدر را مي بوسيد و پدر فرزند را در آغوش گرفته، سر و روي و چشم او را بوسه مي زد.
جوانان در محضر بزرگترها، به نشانه احترام دست بر سينه مي زدند، سر را پايين انداخته، زمين را نگاه مي کردند.
هنگام عزيمت يک مهمان عاليرتبه، ميزبان او را تا چند منزل همراهي مي کرد، و هنگام جدايي، يکديگر را در آغوش گرفته، وداع مي کردند.
ميزبان در آستانه در از مهمان استقبال و به او خير مقدم مي گفت.
ضوابط ديني حاکم بر البسه حکم مي کرد که مردان نمي بايست بدون کمربند مقدس، و پاي برهنه منزل را ترک کنند.
بر سرداشتن کلاه هم بخشي از اجزاي لباس و مرسوم بود که به هنگام ملاقات صاحب منصبان به نشانه احترام، و در مراسم عزا به منزله تعزيت و هنگام ابراز ندامت به نمايش پشيماني از سر بر مي داشتند.
نظافت لباس و بدن مورد تأکيد قرارداشت و کاربرد بوي خوش توصيه مي شد.
از گلها براي تزيين عمومي، تزيين سفره و مراسم نذري يا به عنوان هديه استفاده مي شد.
در جشنها، مردان و زنان با گل در دست شرکت مي کردند. ضمنا هر گلي، مظهر معني خاصي بود. بهاي يکدسته گل در زمان بهرام گور، معادل ارزش يکدرهم بود. اين قيمت و آن کاربردها، نشانه اهميت و نقش گل در آداب و فرهنگ ايرانيان به خصوص در زمان بهرام بود.
آداب حکم مي کرد که به قاصد خبر خوش گل هديه نمايند.
اگر کسي توصيه اي مي کرد و خلاف آن ثابت مي شد، انتقاد از او خلاف ادب بود. همچنين کسي را که به توصيه گوش نکرده، دچار خسران و زحمت شده بود، سرزنش نمي کردند. البته ادب حکم مي کرد از کسي که سفارش پسنديده اي کرده است، مي بايست تشکر نمود.
لازم بود که هر کس جايگاه خود را در هر جلسه بداند و بالاتر از جاي خود ننشيند. البته برخي گفته اند که بايد پايين تر از جاي خود بنشيند تا جاي بالاتر تعارف کنند، ديگران گفته اند که در جاي خود بنشيند. ضمنا از بحث در باره جا، زياد استقبال نمي شد.
داشتن رفتار دوستانه و صميمي توصيه شده بود، اما اين رفتار نبايد تسليم گرايانه و خفت بار باشد.
در برابر شخص غمگين(عزادار) نبايد شادي نمود.
بلافاصله پس از خروج از حمام، نمي بايست با موي خيس در شوارع ظاهر شد و يا به ديدن مردم رفت.
هنگام بازي نرد وشطرنج، مي بايست به فرد داراي مقام بالاتر، براي شروع بازي و انتخاب مهره، تقدم داد.
هنگام سخن گفتن، فرد نبايست زياد حرف بزند(حرافي کند)، بيشتر بايد گوش کند تا بگويد، که گوش دادن، هنر است و البته بليغ و زيبا حرف زدن هم.
بايد تا پايان کلام گوينده صبر، و با بگونه اي بايد به گوينده نگاه کرد که او بداند به سخنانش توجه کامل مي شود.
بايد آرام و متين و شيوا سخن گفت.
نبايد سخنان گوينده را ناگهان قطع کرد و از او خواست که در وقتي ديگر سخن بگويد، که قطع کردن کلام گوينده، از پرحرفي بدتر بود.
هم از صحبت طولاني و هم از سخن کوتاه مي بايست پرهيز نمود.
فرد موقعي بايد سخن بگويد که مستقيما از او سئوال کنند.
توصيه مي شد که از تأييد بي اندازه سخنان گوينده و موافقت با مطالب او به دليل آنکه به او احساس سلطه و سيطره مي داد، خودداري شود.
سخنران فصيح و بليغ نمي بايست ميان مردم نادان و بي سواد سخنراني کند.
در جمع بيگانگان نمي بايست از مردم ساير کشورها انتقاد نمود زيرا که ممکن بود در ميان آن جمع بيگانه، فردي از آن کشور و ملت حاضر باشد و نمي بايست که از کسي نام برد که ممکن است در جمع، فردي همان اسم را داشته باشد.
در جمع و در حضور ديگران، نبايد در گوش کسي نجوا کرد.
از بيان داستانهاي موحش و لطايف غيرقابل باور بايد خودداري نمود.
کساني که دچار مشکلات جسمي و روحي هستند بايد بدانند که همه افراد ديگر مايل به شنيدن، تألمات آنان نيستند و بايد که از تکرار شرح مشکلات خود پرهيز نمايند.
از خودستايي، به خود باليدن، لعنت کردن، قسم خوردن، ديگران را تحقير کردن، با حرفهاي سخنران مخالفت کردن، حرف بيهوده زدن، در غياب ديگران عيب جويي نمودن، و از بيان کلماتي در تهديد و ارعاب ديگران بايد اجتناب نمود.
از طرح مطايبات و لطايف بايد خودداري نمود مگر آنکه لطيف باشد و به ديگران برنخورد.
اگر کسي اشتباه نمود نبايد فکر کند که با پوزش خواستن حقير مي شود.
اگر کسي از اشتباه خود عذر خواست، و او را بخشيدند، ديگر نبايد آنرا به رخ او کشيد.
نبايد بر سر موضوعي لجاجت کرد.
هنگام رؤيت چيز زيبايي بايد خدا را ياد کرد.